حرفهای جا مونده

ساخت وبلاگ
یعنی دوستان من وبلاگ من رو می خوانند.پس چرا هیچ رد پایی از انها اینجا نیست. نکنه بعد از اومدن،ردپاشون رو پاک می کنند.

حرفهای جا مونده...
ما را در سایت حرفهای جا مونده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arayali5 بازدید : 137 تاريخ : دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 4:39

امروز خیلی خسته شدم راستش از بیکاری خسته شدم. هنوز کار جدیدم بهم ابلاغ نشده به همین خاطر کار زیادی ندارم، حوصله ام هم سررفته.

می خوام در راه رفتن به خونه برای امیرحسین توپ پلاستیکی بخرم، توپ هایی که داره ابریه او هم با دندان تیکه تیکه اشون کرده می ترسم تیکه هایی که می کنه رو بخوره به همین خاطر ازش قایم کردم، از آنجایی که توپ دوست داره امروز باید تو مسیر براش بگیرم حتما خوشحال میشه

حرفهای جا مونده...
ما را در سایت حرفهای جا مونده دنبال می کنید

برچسب : کار و بیکاری,روانشناسی کار و بیکاری,جامعه شناسی کار و بیکاری,قانون کار وبیمه بیکاری,مقایسه کار و بیکاری,تعریف کار و بیکاری,کار بیکاری,ترک کار و بیمه بیکاری,اداره کار و بیمه بیکاری,مقاله در مورد کار و بیکاری, نویسنده : arayali5 بازدید : 228 تاريخ : دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 4:39

گاهی عقلا تصمیماتی می گیرند که وا می مونی،آیا این تصمیم فرزند عقلاست یا خود عقلا!!!!! نمونه این تصمیمات ناب، تغییر ساعات ماه رمضانه که از 7 به 6:30 تغییر دادند البته به بهانه کاهش مصرف انرژی. هرچند به نظر من حقیر، این تغییر نمی تونه تاثیرچندانی در مصرف انرژی داشته باشد. ضمن اینکه شب باید سحری درست کنی، سحر بیدار بشی، بچه رو تحویل پرستار، مهد یا مادربرزگش بدی، بخوای ساعت 6:30 هم سرکار باشی، اوضاعیه برای خودش امروز صبح هم از فرط خواب و خواب آلودگی بعد از اینکه بچه رو پیش مامانم گذاشتم در حال رفتن به محل کار بودم که با سرعت زیاد از جلوی دوربین ثبت سرعت رد شدم فک حرفهای جا مونده...
ما را در سایت حرفهای جا مونده دنبال می کنید

برچسب : ماه رمضان والپیپر,قالب ماه رمضان وبلاگ,ماه رمضان طرح زوج و فرد,وداع ماه رمضان,متن ماه رمضان برای وبلاگ,عکس ماه رمضان برای وبلاگ,وداع ماه رمضان شعر, نویسنده : arayali5 بازدید : 161 تاريخ : دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 4:39

چند شب پیش هر از گاهی ازخواب بیدار میشد نه شیر می خورد نه پستونک. بالاخره تونستم با یک شیشه آب جوش گرم و نبات آرومش کنم و بخوابه . حدس زدم گرسنه بوده و شیر سیرش نمی کرده. با این وجود فرداش با دکترش صحبت کردم گفت احتمالا گلوش درد می کرده نمی تونسته شیر بخوره اما آبجوش به خاطر ولرم بودنش خورده و آروم شده. با اینکه می تونستم گلوش درد می کنه اماچون در طول روز مشکلی نداشت و درد گلوش حاد نبود فراموش کردم و نسبت به آن بی اعتنا شد ولی فردا شبش ناپرهیزی کرد و تاصبح آروم وقرار نداشت و از آن شب کم کم تب کرد و حالش بد شد. الان سه روزه که تب دارد و بی قراره روز اول و دوم به حرفهای جا مونده...
ما را در سایت حرفهای جا مونده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arayali5 بازدید : 239 تاريخ : دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 4:39

یه دوره بحرانی و پرشیب و فراز بیماری را پشت سر گذاشت.

این مدتی که اومدم سرکار کلا برنامه زندگی ازدستم خارج شده، یه جورایی زندگی ندارم و مزاحم همیشگی مامانم و بابام شدیم. به همین دلیل تصمیم گرفتیم بیایم نزدیک خونه پدر و مادرم به شرطها و شروطها.

از الزامات این امر هم فروش خونه و تامین مالی برای خرید خونه جدید هستیم امیدوارم موفق بشیم

حرفهای جا مونده...
ما را در سایت حرفهای جا مونده دنبال می کنید

برچسب : خرید خانه,خرید خانه در تهران دیوار,خرید خانه در کرج,خرید خانه در ترکیه,خرید خانه در کرج با وام,خرید خانه در اصفهان,خرید خانه در آمریکا,خرید خانه در gta v,خرید خانه در لس آنجلس,خرید خانه در رشت, نویسنده : arayali5 بازدید : 170 تاريخ : دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 4:38

دیروز یکساله شد. به همین مناسبت پریشب که خواهر و برادرم خونه مامان بودند یه دورهمی کوچک به مناسبت تولدش گرفتیم. اونجا بود که فهمیدم بچه یکساله جنبه تولد نداره، وقتی کیک رو آوردم می خواست با سر بره توش. هیچ جوری هم نمیشد مانعش بشی به همین خاطر اول ایشون رو سیرکردیم بعد به سایرین توجه نمودیم از دیروز احساس می کنم بچه ام خیلی بزرگ شده، فکر میکنم خیلی آقا، منطقی و ماه شده ( هر چند از زمان تولد این ویژگی ها را داشت) واکسن یکسالگیش هم گذاشتم هفته بعد، این هفته سرماخورده بود و حال خوبی نداشت الان یه کم بهتر شده، گذاشتم هفته که یه کم روبه راه شده باشد حرفهای جا مونده...
ما را در سایت حرفهای جا مونده دنبال می کنید

برچسب : یکسالگی برجام,یک سالگی,واکسن یکسالگی, نویسنده : arayali5 بازدید : 230 تاريخ : دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 4:38

ایام محرمه ، امیرحسین هم سینه زدن رو یاد گرفته، اینقدر قشنگ سینه میزنه. البته هنوز تفاوت سینه زدن و دست زدن را نمی دونه. قبلا هر چی که ریتم داشت رو می شنید شروع می کرد به دست زدن حالا می خواست تواشیح باشه ، موسیقی باشه یا نوحه. حالا برعکس شده با هر چی ریتم داره ، سینه میزنه. 

خیلی بزرگتر شده و چیزی بیشتر سرش میشه. رشد این بچه ها و تکامل مغزی آنها واقعا شگفت آوره.

حرفهای جا مونده...
ما را در سایت حرفهای جا مونده دنبال می کنید

برچسب : محرم سينه زني, نویسنده : arayali5 بازدید : 170 تاريخ : دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 4:38